اگرچه اغلب تصور می‌شود صرع بیماری دوران جوانی است، اما شیوع و بروز آن در طول بزرگسالی افزایش می‌یابد. صرع در جمعیت سالمند نیازمند هماهنگی بین پزشکان مراقبت‌های اولیه و پزشکان متخصص است. این امر به دو دلیل است: اول اینکه تشنج در سالمندان ممکن است نشانه بیماری‌های دیگری باشد، و دوم اینکه درمان تشنج و صرع ممکن است تحت تأثیر درمان بیماری‌های همراه (کوموربید) قرار گیرد که احتمال بروز آن‌ها در بیماران سالمند بیشتر است. این مقاله بر ارائه مراقبت بهینه، تیمی و چندرشته‌ای برای بیماران سالمند مبتلا به تشنج و صرع تمرکز دارد.

بروز و علت‌شناسی

شیوع صرع در سالمندان تقریباً ۱۰.۸ در هر ۱۰۰۰ نفر و بروز سالانه آن ۲.۴ در هر ۱۰۰۰ نفر تخمین زده می‌شود. نکته قابل توجه این است که حدود ۲۴ درصد از موارد جدید صرع پس از ۶۰ سالگی رخ می‌دهد. علت اصلی صرع در جمعیت مسن‌تر متفاوت است و علل اکتسابی بیشتر مشاهده می‌شود. تومورهای مغزی، چه اولیه و چه متاستاتیک، می‌توانند ۱۰ تا ۳۰ درصد از موارد جدید را شامل شوند و باید در تشنج‌های جدید پس از ۵۵ سالگی به شدت مورد توجه قرار گیرند. بیماری‌های عروق مغزی، علت اصلی صرع جدید در سالمندان هستند و تا نیمی از موارد جدید را شامل می‌شوند. اختلالات تخریب‌کننده عصبی، به‌ویژه بیماری آلزایمر (AD)، یکی دیگر از علل شایع هستند، به‌طوری که ۱۰ تا ۲۰ درصد از افراد مبتلا به آلزایمر دچار صرع می‌شوند. آسیب‌های مغزی تروماتیک و خونریزی‌های خارج‌پارنشیمی (مانند خونریزی‌های ساب‌دورال یا ساب‌آراکنوئید)، که پیامدهای مکرر زمین خوردن هستند، نیز مشاهده می‌شوند. علل پارانئوپلاستیک و خودایمنی صرع نیز به طور فزاینده‌ای در موارد قبلی با علت ناشناخته (ایدیوپاتیک) شناخته می‌شوند، اگرچه شیوع آن‌ها در سالمندان هنوز ناشناخته و احتمالاً کمتر از حد واقعی تشخیص داده می‌شود.

تظاهر بالینی و تشخیص افتراقی

تشنج‌های با شروع موضعی و کاهش هوشیاری، همچنان شایع‌ترین نوع تظاهر بالینی هستند که احتمالاً ناشی از ایجاد ضایعات کانونی جدید است ، در حالی که صرع‌های ژنرالیزه با شروع جدید به ندرت دیده می‌شوند. صرع‌های لوب خارج گیجگاهی (extratemporal lobe) در سالمندان شایع‌تر از جمعیت جوان‌تر هستند. تظاهرات اولیه تشنج ممکن است مشابه تظاهرات در جمعیت جوان‌تر باشد: خیره شدن، خودکارگرایی‌های دهانی-صورتی (orobuccal) یا دست. با این حال، برخی مطالعات افزایش شیوع رویدادهای غیرمعمول مانند فراموشی، دوره‌های گیجی و تغییر وضعیت ذهنی را گزارش کرده‌اند. علاوه بر این، حالت‌های پس از تشنج (postictal states) ممکن است در سالمندان، به‌ویژه آن‌هایی که اختلال عملکرد مغزی زمینه‌ای دارند، برجسته و طولانی‌تر باشد.

از آنجا که تظاهرات ظریف‌تری ممکن است مشاهده شود، باید توجه ویژه‌ای به بیماران مبتلا به زوال عقل همزمان، به‌ویژه آلزایمر، که در آن‌ها تشنج‌های جدید اغلب کمتر تشخیص داده می‌شوند، مبذول شود. اگرچه بیماران غالباً با علائم لوب گیجگاهی میانی (mesial temporal) مراجعه می‌کنند، اما چنین علائمی ممکن است به صورت دوره‌های گیجی یا سرگردانی موقت نیز ظاهر شوند که اغلب با نوسانات یا ساندادونینگ (بدتر شدن علائم دمانس در غروب) اشتباه گرفته می‌شوند.

وضعیت صرعی (Status epilepticus)، که به عنوان یک تشنج واحد با مدت زمان بیش از ۵ دقیقه یا مجموعه‌ای از تشنج‌ها که بیش از ۳۰ دقیقه بدون بازگشت به هوشیاری پایه طول می‌کشند، تعریف می‌شود، پس از ۶۰ سالگی افزایش می‌یابد. در حالی که وضعیت صرعی تشنجی (convulsive status epilepticus) به ندرت نادیده گرفته می‌شود، وضعیت صرعی غیرتشنجی (nonconvulsive status epilepticus)، که به صورت تغییر وضعیت ذهنی، رفتار غیرعادی یا عدم پاسخگویی ظاهر می‌شود، ممکن است در ابتدا تشخیص داده نشود و منجر به تأخیر در درمان شود. اگرچه پیش‌آگهی کلی به علت اصلی بستگی دارد، اما در سالمندان، وضعیت صرعی اغلب طولانی‌تر است و با افزایش عوارض (موربیدیته) همراه است. بسته به بیماری‌های همراه موجود، نرخ مرگ و میر ناشی از وضعیت صرعی در بیماران سالمند ممکن است تا ۵۰ درصد نیز برسد.

تشخیص افتراقی صرع در سالمندان گسترده است و شامل سنکوپ (غش)، اختلالات متابولیک (مانند افت یا افزایش قند خون)، حملات ایسکمیک گذرا (TIA)، حوادث قلبی یا آریتمی‌ها، اختلالات خواب از جمله اختلال رفتاری خواب REM و تشنج‌های غیرصرعی روان‌زا، از جمله سایر علل می‌شود. ارائه‌دهندگان مراقبت‌های اولیه، متخصصان سالمندی و متخصصان مغز و اعصاب، همگی باید در بیماران با اختلالات شناختی یا تغییرات رفتاری، به شدت به احتمال وجود تشنج مشکوک باشند. در بیمارانی که دچار تشنج هستند، باید احتمال علل ثانویه یا صرع با شروع دیررس به دقت ارزیابی شود. ضروری است که همه پزشکان مراقبت‌کننده از بیماران سالمند، نیاز به ارزیابی بیماران از نظر تشنج و صرع را در نظر بگیرند و در این مورد با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.

مطالعات تشخیصی

سابقه‌گیری بالینی همچنان پایه و اساس تشخیص صرع است، اگرچه چالش‌های خاصی در بیماران سالمند وجود دارد. اغلب در مواجهه با مشکلات پزشکی یا شناختی همپوشان، بیمار در زمان مراجعه به پزشک، از نشانه‌های (سمیولوژی) یا وقوع تشنج خود بی‌اطلاع است. به همین دلیل، اغلب لازم است در طول ویزیت با دوستان، خانواده یا کادر مراقبتی بیمار تماس گرفته شود تا از توصیف دقیق رویداد اطمینان حاصل شود. تفسیر تمامی ارزیابی‌های بعدی به میزان بالای شک بالینی به صرع بستگی دارد.

الکتروانسفالوگرافی (EEG) همچنان سنگ بنای تشخیص است، اگرچه بازده تشخیصی EEG روتین در سالمندان ممکن است کمتر باشد، زیرا فعالیت صرعی (epileptiform) مشخص کمتر شایع است و ناهنجاری‌های غیر اختصاصی‌تر EEG به طور مکرر مشاهده می‌شوند. در صورت نامشخص بودن مطالعه اولیه، تکرار EEGهای روتین یا مطالعات طولانی‌مدت سرپایی اغلب ضروری است. کندی موضعی در EEG به عنوان یک پیش‌بینی‌کننده برای یافتن ناهنجاری‌های صرعی در EEGهای سرپایی شناسایی شده است. در موارد نامشخص یا چالش‌برانگیز، نظارت ویدیویی-EEG در بخش بستری صرع ممکن است برای ثبت رویداد و تشخیص قطعی ضروری باشد.

تصویربرداری مغزی در صرع‌های جدید در سالمندان برای بررسی علل توضیحی (مانند سکته مغزی یا تومور) و علل بالقوه برگشت‌پذیر (مانند هماتوم ساب‌دورال) ضروری است. MRI به دلیل توانایی آن در تجسم تغییرات ظریف یا ناهنجاری‌ها در بافت مغز، به CT ترجیح داده می‌شود. الکتروکاردیوگرافی (ECG) یا هولتر مانیتورینگ باید در موارد مناسب در نظر گرفته شود، زیرا بیماری‌های قلبی، مانند بلوک دهلیزی-بطنی یا تاکی‌کاردی بطنی، ممکن است اغلب تشنج را تقلید کنند، به‌ویژه رویدادهایی که با از دست دادن هوشیاری همراه هستند. آزمایش خون، شامل شمارش کامل خون، پانل متابولیک پایه و گاهی اوقات آزمایش‌های عملکرد کبد، در رد علل تقلیدکننده و همچنین در هدایت انتخاب دارو مفید هستند.

به ندرت، مطالعات خواب ممکن است برای تمایز تشنج‌های شبانه از پاراسومنیاها و سایر اختلالات خواب ضروری باشد. پونکسیون لومبار (نمونه‌برداری از مایع نخاعی) و ارزیابی مایع مغزی نخاعی در موارد روتین ضروری نیست، اما اگر به عفونت سیستم عصبی مرکزی یا سایر فرآیندهای التهابی مشکوک باشیم، می‌تواند نقش حیاتی ایفا کند.

درمان و مراقبت و پیگیری

انتخاب دارو

هنگامی که بیمار مبتلا به تشنج ارزیابی شد، تصمیم برای شروع درمان با یک داروی ضد صرع (AED) به رد هرگونه عوامل تحریک‌کننده برای تشنج و تعیین خطر عود بستگی دارد. اگر خطر عود بالا باشد، برای مثال، با یک ضایعه کورتیکال در تصویربرداری عصبی، یافته‌های صرعی در EEG، یا تشنج خارج از خواب، درمان ضروری است. برخی متخصصان، درمان تشنج‌های بدون دلیل مشخص در این گروه سنی را به دلیل خطر بالای عود، صرف نظر از یافته‌های تست‌های تشخیصی، توصیه می‌کنند. به طور کلی، تشنج‌های جدید در سالمندان به راحتی با دارو کنترل می‌شوند و تا ۸۰ درصد بیماران به درمان دارویی پاسخ می‌دهند. چالش در این جمعیت بیمار، مربوط به تحمل دارو است. چندین عاملی که بر فارماکوکینتیک داروهای ضد صرع تأثیر می‌گذارند ، باید در نظر گرفته شوند، از جمله:

  • شیوع هیپوآلبومینمی (کاهش آلبومین خون)، که بر داروهای متصل به پروتئین مانند فنی‌توئین، کاربامازپین و والپروئیک اسید تأثیر می‌گذارد.
  • کاهش حجم کبد و جریان خون آن.
  • تغییرات در پاکسازی کلیوی.
  • کاهش جذب به دلیل تأخیر در تخلیه معده، نوسانات pH و تأخیر در زمان انتقال روده‌ای.

داروهای القاکننده آنزیم نیز یک چالش خاص هستند زیرا می‌توانند متابولیسم داروهای رایج تجویز شده برای بیماران سالمند را تحت تأثیر قرار دهند، از جمله استاتین‌ها، داروهای ضدفشار خون، داروهای روان‌گردان، عوامل شیمی‌درمانی، آنتی‌بیوتیک‌ها، داروهای پیوند، وارفارین و سایرین. داروهای ضد صرع همچنین می‌توانند بر سطح ویتامین D تأثیر بگذارند که منجر به پوکی استخوان می‌شود، و با افزایش نشانگرهای سرمی و تصویربرداری از خطر بیماری‌های قلبی عروقی و عروق مغزی مرتبط هستند. بسیاری از داروهای ضد صرع نیز دارای عوارض جانبی شناختی و رفتاری هستند که ممکن است علائم شناختی و رفتاری بیماری‌های همراه را تشدید یا پنهان کنند.

در کارآزمایی‌های بالینی فاز ۳ برای تأیید داروهای ضد صرع، بیماران سالمند اغلب تنها بخش کوچکی از بیماران مورد مطالعه را تشکیل می‌دهند. مطالعات تصادفی‌شده‌ای که بر صرع جدید در سالمندان تمرکز کرده‌اند، کاربامازپین، لاموتریژین و لوتیراستام را ارزیابی کرده‌اند. به طور کلی، اثربخشی این داروها مشابه است، اگرچه کاربامازپین کمترین تحمل‌پذیری را دارد.

جدول ملاحظات دارویی در درمان بیماران سالمند مبتلا به تشنج

داروهانگرانی‌ها
کاربامازپیناسلی‌کاربازپین (خفیف)اوکاربازپینفنوباربیتالفنی‌توئینپریمیدونتوپیرامات (دُز بالا)والپروئیک اسیدتداخلات دارویی
فلباماتگاباپنتینلاکوزامیدلووتیراستامپرگابالینتوپیراماتزونیسامیدنارسایی کلیه نیاز به تنظیم دوز دارد
بنزودیازپین‌هاکاربامازپیناوکاربازپینفنوباربیتالتوپیراماتوالپروئیک اسیدعوارض جانبی شناختی
کاربامازپیناوکاربازپیناسلی‌کاربازپین¹آنمی آپلاستیک، هیپوناترمی، سندرم استیونز-جانسون
لاموتریژینسندرم استیونز-جانسون
فنوباربیتالانقباض دوپویترن
فنی‌توئینآتروفی مخچه، هیپرپلازی لثه، نوروپاتی محیطی
توپیرامات/زونیسامیدسنگ کلیه، گلوکوم زاویه بسته ثانویه
والپروئیک اسیدانسفالوپاتی هایپرامونمیک، سمیت کبدی، پانکراتیت

داده‌ها در مورد سایر داروهای ضد صرع محدود به تحلیل‌های زیرمجموعه کارآزمایی‌های فاز ۳، ارزیابی‌های گذشته‌نگر در مراکز مراقبت سطح سه، و مطالعات مشاهده‌ای آینده‌نگر است. مطالعات تصادفی‌شده نیز در جمعیت‌های خاص از جمله بیماری آلزایمر، بیماران مبتلا به تشنج پس از سکته مغزی، و بیماران مبتلا به تومور مغزی انجام شده‌اند. در بیماران مبتلا به آلزایمر، لاموتریژین، لوتیراستام و فنوباربیتال مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، و فنوباربیتال بیشترین عوارض جانبی شناختی را داشته است. در یک کارآزمایی تصادفی‌شده لوتیراستام در بیماران پس از سکته مغزی با تشنج، لوتیراستام به اندازه کاربامازپین مؤثر و با عوارض جانبی کمتری بر عملکرد اجرایی، توجه و عملکرد روزانه بهتر تحمل شد. یک مطالعه فاز ۲ بدون پنهان‌سازی، اثربخشی و تحمل‌پذیری برابر برای پرگابالین و لوتیراستام در بیماران مبتلا به تومور مغزی و صرع را نشان داد.

خوشبختانه برای پزشک معالج، داروهای ضد صرع زیادی در دسترس هستند. از آنجا که نگرانی‌هایی در مورد تداخلات دارویی با داروهای ضد صرع القاکننده آنزیم وجود دارد، در صورت امکان باید از آن‌ها اجتناب شود. داروهای ضد صرع باید بر اساس نوع صرع انتخاب شوند؛ ارزیابی بیماری‌های همراه شامل وضعیت شناختی، اختلالات اضطرابی و خلقی، روان‌پریشی، سابقه سنگ کلیه و بی‌ثباتی در راه رفتن؛ ارزیابی پروفایل ایمنی دارو؛ سرعتی که با آن دوز درمانی باید به دست آید؛ هزینه؛ و خطر عدم رعایت دارو (جدول). هنگامی که یک دارو انتخاب شد، با توجه به نگرانی‌ها در مورد تحمل‌پذیری، باید به آرامی دوز آن افزایش یابد. ابتدا باید کمترین دوز درمانی مورد نظر قرار گیرد. سطوح دارویی برای برخی داروها می‌تواند در هدایت افزایش دوز و تأیید پایبندی به درمان مفید باشد.

ارجاع به متخصص صرع

هنگامی که تشخیص مورد تردید است یا تشنج‌ها به ۲ داروی ضد صرع با وجود تحمل‌پذیری خوب مقاوم هستند، ارزیابی توسط یک متخصص صرع باید در نظر گرفته شود. در این موارد، نظارت طولانی‌مدت‌تر EEG در واحد نظارت صرع بستری یا EEG سرپایی با ویدئو می‌تواند مفید باشد. با وجود نگرانی‌ها در مورد کاهش حافظه کلامی، جراحی صرع همچنان یک گزینه درمانی برای بیماران مبتلا به تشنج‌های مقاوم به دارو است. روش‌های کمتر تهاجمی و انتخابی اکنون در دسترس هستند و خطر کمتری برای افت شناختی دارند. تحریک عصب واگ، تحریک عمقی مغز و تحریک عصبی پاسخگو نیز می‌توانند در بیمارانی که تشنج‌های مقاوم پایدار دارند و کاندید جراحی نیستند، در نظر گرفته شوند. متخصص صرع همچنین باید درگیر شود زمانی که پزشک معالج آشنایی یا راحتی کافی برای استفاده از داروهای خاص را ندارد، یا برای تصمیم‌گیری در مورد اینکه آیا بیمار کاندید کاهش تدریجی دارو (داروگرفتی) است یا خیر. در برخی موارد، انتقال از یک دارو به داروی دیگر لازم است. به عنوان مثال، داروهایی مانند فنی‌توئین و فنوباربیتال می‌توانند به سختی کاهش یابند یا تغییر داده شوند و خطر تشنج‌های ناشی از قطع مصرف دارو را دارند.

برنامه‌ریزی برای اقدامات پزشکی

علاوه بر هماهنگی با پزشکان مراقبت‌های اولیه و متخصصین، متخصصان مغز و اعصاب که بیماران سالمند مبتلا به صرع را درمان می‌کنند، باید برای تیم‌های جراحی و پروسیجرال نیز در دسترس باشند تا مدیریت تشنج در دوره اطراف عمل (periprocedural) را هدایت کنند. ارتباط واضح با پزشک انجام‌دهنده پروسیجر و هر متخصص بیهوشی برای اطمینان از ایمنی بیمار بسیار حیاتی است. شرح واضحی از سابقه تشنج بیمار، شامل سمولوژی‌های قبلی و پاسخگویی یا مقاومت به دارو، ضروری است. بیماری که هفتگی دچار تشنج می‌شود، احتمالاً در طول یک بستری طولانی‌مدت در بیمارستان دچار تشنج خواهد شد، و تیم باید برای چنین سناریویی آماده باشد. به بیماران باید اجازه داده شود و یادآوری شود که داروهای ضد صرع خود را شب قبل و روز عمل و سپس پس از عمل مصرف کنند. در مورد کولونوسکوپی، خود آماده‌سازی ممکن است بر فرمولاسیون‌های طولانی‌رهش داروها تأثیر بگذارد. برخی داروها ممکن است در فهرست دارویی بیمارستان موجود نباشند، و بیمار باید آن‌ها را خود تهیه کند. تیم انجام‌دهنده پروسیجر باید تشویق شود از داروهایی که می‌توانند آستانه تشنج را کاهش دهند، مانند داروهای ضدروان‌پریشی، آتروپین، بوپروپیون، ایمی‌پنم، مپریدین یا ترامادول، اجتناب کند. اختلالات قابل توجه الکترولیتی در دوره اطراف عمل، سابقه سوءمصرف الکل، و کمبود خواب مرتبط با استرس و درد یک پروسیجر، از جمله عواملی هستند که می‌توانند بر آستانه تشنج تأثیر بگذارند. اقدامات احتیاطی برای تشنج، مانند تخت با محافظ، باید اجرا شود، به خصوص اگر بیمار سابقه تشنج تونیک-کلونیک عمومی داشته باشد.

اگر بیمار قادر به تحمل داروهای خوراکی نباشد، می‌توان از فرمولاسیون وریدی (IV) همان دارو به عنوان جایگزین استفاده کرد. راهبردهای دیگر شامل استفاده از یک دوره کوتاه‌مدت بنزودیازپین یا داروی ضد صرع وریدی است، اگرچه هر یک از این دو راهبرد خطرات خاص خود را دارند. متخصص مغز و اعصاب همچنین باید برنامه‌ای را برای موارد تشنج در دوره اطراف عمل ارائه دهد که معمولاً شامل بنزودیازپین‌های وریدی کوتاه‌اثر در صورت نیاز است. تداخلات دارویی باید به خاطر سپرده شوند، به ویژه با داروهای ضد صرع القاکننده آنزیم، زیرا آن‌ها می‌توانند بر آنتی‌بیوتیک‌ها، استروئیدها و داروهای ضد درد تأثیر بگذارند. در نهایت، پس از عمل، ممکن است نیاز به تنظیم دوز داروها باشد، زیرا متابولیسم دارو می‌تواند تحت تأثیر میزان از دست دادن خون یا هرگونه اختلال کلیوی یا کبدی قرار گیرد.

مراقبت مبتنی بر تیم

سلامتی و کیفیت زندگی

درمان بیماران سالمند مبتلا به تشنج نباید صرفاً بر کنترل تشنج متمرکز باشد. بیماران ممکن است از قبل با یک بیماری عصبی دیگر یا سایر بیماری‌ها دست و پنجه نرم کنند و اکنون باید با یک تشخیص جدید، از دست دادن امتیاز رانندگی و اضافه شدن داروهای بیشتر به یک رژیم دارویی پیچیده کنار بیایند. متخصص مغز و اعصاب باید به عنوان مدافع بیمار عمل کند و در ارتباط نزدیک با متخصص مراقبت‌های اولیه بیمار و سایر اعضای تیم مراقبت پزشکی باشد تا اطمینان حاصل شود که تشخیص صحیح است، تشنج‌ها پیشگیری می‌شوند و عوارض و مرگ و میر بالای مرتبط با بیماری مورد توجه قرار می‌گیرد (شکل). همه اعضای تیم مراقبت باید با هم بر اقدامات احتیاطی رایج در مورد تشنج، از جمله اجتناب از ارتفاع، رانندگی، حمام کردن یا شنا بدون نظارت، و استفاده از ماشین‌آلات سنگین، تأکید و همدلی کنند.

نگرانی‌های ایمنی دیگری نیز می‌توانند با مصرف داروهای ضد صرع ایجاد شوند. بی‌ثباتی در راه رفتن با داروهای ضد صرع، به ویژه مسدودکننده‌های کانال سدیم، یک عارضه جانبی شایع است که تا حدی خطر افزایش زمین خوردن در این بیماران را توضیح می‌دهد. علاوه بر تداخل با سایر داروها یا تأثیر بر متابولیسم آن‌ها، داروهای ضد صرع القاکننده آنزیم ممکن است به سلامت ضعیف استخوان کمک کنند. بنابراین، در صورت استفاده از داروهای ضد صرع القاکننده آنزیم، متخصص مغز و اعصاب باید با پزشک مراقبت‌های اولیه در مورد غربالگری سلامت استخوان، نظارت بر سطح کلسترول و پایبندی به دارو هماهنگ باشد. تنظیم دوز دارو نیز در شرایط نارسایی کلیه، همودیالیز یا نارسایی کبد لازم است. آرام‌بخشی بیش از حد و بدتر شدن عملکرد شناختی، از دیگر عوارض جانبی هستند که می‌توانند به موربیدیته کمک کرده و ممکن است دوزهای پایین‌تر داروهای ضد صرع را ضروری سازند.

پایبندی به دارو نیز از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا دوزهای فراموش شده می‌توانند بلافاصله بیمار را در معرض خطر قرار دهند. اگر بیمار قادر به مصرف داروهای خود نباشد، باید از یکی از اعضای خانواده یا پرستار خانگی برای کمک استفاده شود. نظارت بیشتر بر فشار خون و کنترل قند خون نیز ممکن است ضروری باشد. همانطور که در بالا ذکر شد، داروهایی که آستانه تشنج را کاهش می‌دهند نیز باید توسط تیم‌های پزشکی، جراحی و پروسیجرال اجتناب شوند، و ممکن است هنگام اضافه شدن هر داروی جدیدی نیاز به مشاوره با متخصص مغز و اعصاب باشد.

ملاحظات مربوط به بیماری‌های همراه

یکی دیگر از جنبه‌های کلیدی همکاری، پرداختن به محرک‌های تشنج است. با افزایش سن بیماران، حساسیت آن‌ها به الکل افزایش می‌یابد که می‌تواند آن‌ها را در معرض خطر تشنج‌های بیشتر قرار دهد. هم متخصص مغز و اعصاب و هم پزشک مراقبت‌های اولیه باید برای سوءمصرف الکل غربالگری کنند و نسبت به اختلالات آزمایشگاهی، مانند افزایش آنزیم‌های کبدی یا افزایش حجم متوسط گلبول‌های قرمز که ممکن است نشان‌دهنده آن باشد، هوشیار باشند. بهداشت خواب باید ارزیابی شود، زیرا کمبود خواب یک محرک شایع تشنج است. اختلال در خواب می‌تواند ناشی از آپنه خواب تشخیص داده نشده باشد، و یک پلی‌سومنوگرام (مطالعه خواب) به تشخیص کمک خواهد کرد. دوره‌های از دست دادن هوشیاری می‌تواند تظاهری از آریتمی تهدیدکننده زندگی باشد و تیم مراقبت باید اطمینان حاصل کند که چنین علتی به عنوان یک مقلد تشنج رد شده است.

بیماران مبتلا به تشنج ممکن است دارای مشکلات روانپزشکی همراه نیز باشند که نیازمند یک رویکرد درمانی چند رشته‌ای است. بلافاصله پس از تشخیص، بیماران آسیب‌پذیر هستند و خطر خودکشی در آن‌ها افزایش می‌یابد. داروهای ضد صرع به خودی خود نیز می‌توانند باعث علائم روانپزشکی شوند یا یک اختلال روانپزشکی زمینه‌ای را تشدید کنند. متخصص مغز و اعصاب باید راهنمایی لازم را به پزشک مراقبت‌های اولیه و روانپزشک ارائه دهد و ممکن است لازم باشد به داروی ضد صرع با پروفایل روانپزشکی مطلوب‌تر تغییر یابد. روانپزشک باید در نظر بگیرد که بسیاری از داروهای روانپزشکی، از جمله داروهای ضدروان‌پریشی، بوپروپیون، کلوزاپین و لیتیوم، آستانه تشنج را کاهش می‌دهند.

نتیجه‌گیری: اگرچه درمان تشنج در سالمندان معمولاً موفقیت‌آمیز است، اما نیازمند یک تلاش هماهنگ است. تمامی ارائه‌دهندگان مراقبت برای این بیماران باید با یکدیگر همکاری کنند تا تحمل‌پذیری داروها، اجتناب از تداخلات دارویی، محرک‌های تشنج (از جمله داروهایی که آستانه تشنج را کاهش می‌دهند)، بیماری‌های همراهی که ممکن است توسط تشنج و صرع پنهان یا تشدید شوند، و ایمنی و کیفیت زندگی بیمار را تضمین کنند.